English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (1420 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
decoy U طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoyed U طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoying U طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoys U طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
outsource U به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
mocking bird U یکجور پرنده درامریکای شمالی که صدای مرغان دیگر رابخوبی تقلید میکند
chips U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chip U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
squidding U استفاده از طعمه مصنوعی بجای طعمه طبیعی درماهیگیری
fly dope U ماده اغشته به طعمه ماهیگیری برای شناورشدن
bug taper U ریسمان مناسب برای استفاده از طعمه زیر اب
batting cage U حصار توری برای تمرین بیس بال
snap swivel U حلقه گردان با گیره فلزی برای وصل کردن طعمه ماهیگیری به ان
fly casting U مسابقه پرتاب طعمه مصنوعی بدون قلاب برای سنجش دقت
jobot U توری یا چین چینی که برای ارایش درسینه بند زنانه میگذارند
conversions U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversion U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
bolstered U کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
bolsters U کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
bolster U کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
scratches U حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratching U حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratched U حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratch U حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
invitation U عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
invitations U عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
practice plug U وسیله کوچک پلاستیکی یالاستیکی شبیه طعمه ولی بدون قلاب برای تمرین یامسابقه نخ اندازی
pickerel U اردک ماهی کوچک گوشت اردک ماهی
long on U موضه گرفتن در جلو توپزن ودور از او در طرف دیگر
HTML U مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
privileged U مجاز به ادامه مسیر و گرفتن سرعت درصورت رسیدن قایق دیگر به ان
cut and paste U عمل گرفتن بخشی از متن یا داده از یک نقظه و درج در آن چیز دیگر
billiard point U در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
vetoing U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoed U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoes U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
veto U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
to send round the hat U برای کسی اعانه جمع کردن کشکول گدایی برای کسی دست گرفتن
flippy U دیسک دو لبه که در درایو تک لبه استفاده شود. بنابراین برای خواندن طرف دیگر برای جابجا شود
notification U عملی است که دولتی برای اگاه ساختن دولت دیگر برای اطلاع از مسئله مهمی انجام میدهد و هدف از این عمل ان است که طرف از مسیله مذکور قانونا"مطلع تلقی شود
other things being equal U اگر برای چیزهای دیگر نباشد
to have done U برای کسی [دیگر] انجام دادن
sag U ترک یارگیری برای مهارحریف دیگر
sagged U ترک یارگیری برای مهارحریف دیگر
sags U ترک یارگیری برای مهارحریف دیگر
cross assembler U ترجمه برنامه اسمبلر برای یک کامپیوتر دیگر
raise a fuss <idiom> U قول برای تکرار دعوت درتاریخی دیگر
pasted U عمل گرفتن یک بخش از متن با داده از یک نقط ه و درج آن در نقط ه دیگر.
paste U عمل گرفتن یک بخش از متن با داده از یک نقط ه و درج آن در نقط ه دیگر.
pasting U عمل گرفتن یک بخش از متن با داده از یک نقط ه و درج آن در نقط ه دیگر.
pastes U عمل گرفتن یک بخش از متن با داده از یک نقط ه و درج آن در نقط ه دیگر.
wordprocessing U شرکت متخصص در پردازش کلمات برای شرکتهای دیگر
metacompilation U کامپایل که برای تولید کامپایلر دیگر انجام میشود
pilot engine U ماشینی که راه را برای ماشین دیگر صاف و اماده میسازد
bridges U استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر
references U مقدار نقط ه شروع برای مقادیر دیگر , معمولاگ صفر
telephone U ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر
telephones U ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر
bridged U استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر
telephoned U ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر
I'm doing it on my own account, not for anyone else. U این را من فقط بابت خودم میکنم و نه برای کسی دیگر.
bridge U استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر
rain check <idiom> رد کردن درخواستی برای یک تاریخ معین و موکول آن به زمان دیگر
motherboard U که حاوی بیشتر قط عات و اتصالات برای تختههای دیگر است
reference U مقدار نقط ه شروع برای مقادیر دیگر , معمولاگ صفر
gimbals U اسبابی که برای ترازنگاهداشتن قطب نماوچیزهای دیگر در دریا بکارمیرود
telephoning U ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر
enlist U برای سربازی گرفتن
enlists U برای سربازی گرفتن
enlisting U برای سربازی گرفتن
nomograph U سیستم گرافیکی برای حل یک مقدا رکه از دوتای دیگر آمده است
bypasses U روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
bypassing U روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
bypassed U روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
bypass U روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
nomogram U سیستم گرافیکی برای حل یک مقدا رکه از دوتای دیگر آمده است
spanned U فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر
spanning U فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر
spans U فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر
entrymate U اسب شرکت کننده همزمان بااسب دیگر برای شرط بندی
span U فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر
gimbal ring U اسبابی که برای ترازنگاهداشتن قطب نما وچیزهای دیگر در دریا بکارمیرود
catch at U برای گرفتن چیزی کوشیدن
to run for the bus U برای گرفتن اتوبوس دویدن
to borrow for ... weeks U برای ... هفته قرض گرفتن
extra cover U پوشش اضافی برای بل گرفتن
to scramble for something U هجوم کردن با عجله برای چیزی [با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
input/output U مدار یا اتصالی که حاوی کانال ورودی /خروجی برای وسیله دیگر است
unattended operation U سیستمی که بدون نیاز به اپراتور یا شخص دیگر برای بررسی کار میکند
When compared to other countries around the world, Britain spends little on defence. U در مقایسه با کشورهای دیگر در سراسر جهان بریتانیا کم برای دفاع خرج می کند.
reverses U حروفی که در جهت مخالف حروف دیگر نمایش داده می شوند برای تاکید.
reverse U حروفی که در جهت مخالف حروف دیگر نمایش داده می شوند برای تاکید.
reversed U حروفی که در جهت مخالف حروف دیگر نمایش داده می شوند برای تاکید.
reversing U حروفی که در جهت مخالف حروف دیگر نمایش داده می شوند برای تاکید.
saves U امکانی دربرنامه برای حفظ کردن کار جاری در فایل با نام دیگر
save U امکانی دربرنامه برای حفظ کردن کار جاری در فایل با نام دیگر
ribbon U تعداد هادیهای نصب شده در کنار یک دیگر برای ایجاد کابل مسط ح
ribbons U تعداد هادیهای نصب شده در کنار یک دیگر برای ایجاد کابل مسط ح
saved U امکانی دربرنامه برای حفظ کردن کار جاری در فایل با نام دیگر
conversions U 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversion U 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
copy protect U یچ برای جلوگیری از کپی گرفتن از یک دیسک
moved U مانوور برای گرفتن نفر جلو
bass bug U حشره برای گرفتن ماهی خاردار
to graps at anything U برای گرفتن چیزی کوشش نمودن
To have design on someone . To malign someone . U برای کسی مایه آمدن ( گرفتن )
put to the question U برای گرفتن اعتراف زجر دادن
moves U مانوور برای گرفتن نفر جلو
overtaking sight distance U مسافت دید برای سبقت گرفتن
to hog <idiom> U بی پروا برای خود گرفتن [اصطلاح]
move U مانوور برای گرفتن نفر جلو
gigs U نیزه چنگالی برای گرفتن ماهی
gig U نیزه چنگالی برای گرفتن ماهی
telescope U وسیلهای برای گرفتن تابشهای الکترومگنتیک
telescopes U وسیلهای برای گرفتن تابشهای الکترومگنتیک
tristimulus values U مقادیر نسبی یه رنگ اصلی که برای ایجاد رنگهای دیگر باهم ترکیب می شوند
offsets U برامدگی یا فرورفتگی هائی که برای دربرگرفتن قسمتهای دیگر ساختمان پیش بینی میشود
birds U مرغان
bird U مرغان
carrying U گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
carry U گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
cp U دستور UNIX برای کپی گرفتن از فایل
carries U گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
carried U گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
prize fight U جنگ با مشت برای گرفتن پول یا جایزه
burdended U فاصله گرفتن از قایق جلویی برای عبور
greats U امتحان نهایی دردانشگاه برای گرفتن درجه
great go U امتحان نهایی در دانشگاه برای گرفتن درجه
tampion U توپی :چوب برای گرفتن دهانه توپ
public U روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
else rule U قانون منط ق برنامه دریک دستور -IF Then برای اعمال IF دیگر اگر شرط -IF Then برقرار نبود
birds are singing U مرغان میخوانند
birder U شکارچی مرغان
ornithic U وابسته به مرغان
avian U وابسته به مرغان
chickenpox U آبله مرغان
trogon U مرغان رنگارنگ
aves U طبقه مرغان
varicella U ابله مرغان
stormpetrel U مرغان توفان
the f. of birds U پروازیاپرش مرغان
ratitoe U شتر مرغان
natatores U مرغان شناور
swine pox U یکجورابله مرغان
birds of prey U مرغان شکاری
chicken pox U ابله مرغان
stormy petrel U مرغان توفان
hen roost U قرارگاه مرغان
blitz U حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzed U حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
bid U بدست گرفتن کنترل شبکه برای ارسال داده
bids U بدست گرفتن کنترل شبکه برای ارسال داده
blitzing U حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
disabling U دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
shut out <idiom> U مانع از گرفتن امتیاز برای تیم مقابل شدن
disables U دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
disable U دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
dummies U کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
dummy U کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
blitzes U حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
to make a long arm [برای برداشتن یا گرفتن چیزی دست دراز کردن]
float U ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
floated U ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
dead letter box U فایلی برای گرفتن پیامهای غیر قابل ارسال
floats U ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
notification message U پیام نرم افزار نشر برای تشخیص اشیا دیگر که کار مشخص باید کامل شود
ornis U کلیه مرغان یک سرزمین
birds are singing U مرغان چهچه میزنند
limicoline U وابسته به مرغان کرانه زی
king of birds U پادشاه مرغان :دال
birds of passage U مرغان مهاجریا مسافر
waterfowler U شکارچی مرغان شناگر
sicklebill U مرغان منقار خمیده
aligned U ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
aligning U ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
pass pattern U مسیر منحنی که گیرنده پاس برای گرفتن توپ طی میکند
aligns U ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
align U ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
little go U نخستین امتحانی که برای گرفتن درجه در a.b کمبریج باید داد
provisor U کسیکه از طرف پاپ برای گرفتن درامد کلیسامعرفی میشد
to trap something [e.g. carbon dioxide] U چیزی را گرفتن [جمع کردن] [برای مثال دی اکسید کربن ]
noises U توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
noise U توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
backslash U کاراکتر ASC II که در MS DOS برای نشان دادن ریشه دایرکتوری دیسک مثل C: یا مسیر دیگر به کار می روند
kill off U سرعت گرفتن غیرعادی درمسابقه دو استقامت برای خسته کردن حریفان
loggerhead U انواع مرغان مگس خوار
chicken-pox {sg} U آبله مرغان [پزشکی] [بیماری]
chicken pox {sg} U آبله مرغان [پزشکی] [بیماری]
accipitrine U متعلق به مرغان شکاری بازمانند
raptorail U وابسته به تیره ربایندگان یا مرغان
decoy duck U مرغابی ای که مرغان دیگررابدام میاندازد
varicella U آبله مرغان [پزشکی] [بیماری]
limit state U حالت خاص یک ساختمان که دیگر وفیفه خودرا انجام نمیدهد و یا شرایطی که برای ان طرح شده است جایز نمیباشد
data interchange format U استانداردی در میان سازندگان نرم افزار که اجازه میدهدتا داده از یک برنامه برای برنامههای دیگر قابل دسترس باشد
away U بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
duck and drake U اردک نر
drakes U اردک نر
duck اردک
ducks and drakes U اردک نر
ducked U اردک
duckings U اردک
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com